یادداشت//آیا معاشقه سیاسی با طالبان بهای منافع ملی ایران است؟

بنا بر اعلام رسانه و افراد مطلع با خبر شدیم که هیاتی از جانب طالبان با در دست داشتن نامه مولوی متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان بر خلاف آداب دیپلماتیک بدون پذیرش و موافقت کشور میزبان نسبت به تحویل گیری کنسولگری افغانستان در مشهد از سرکنسول کنونی اقدام کردند که با مقاومت سرکنسول افغانستان مواجه شدند.

یادداشتی از الهه خشاوه – مدیرمسئول پایگاه خبری سکایی نیوز

انتصاب سرکنسول جدید افغانستان در مشهد توسط طالبان بدون هماهنگی با وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها خلاف عرف و اصول دیپلماتیک پذیرفته‌شده در نظام بین‌الملل است بلکه مصداقی آشکار از بی‌حرمتی به کشور میزبان تلقی می‌شود آن‌ هم از سوی گروهی که هنوز حتی از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته نشده‌اند و صرفاً در ایران به صورت دفاکتو در برخی تعاملات پذیرفته شده‌اند

ساختار فعلی طالبان با وجود واحدهای انتحاری و بازوان عملیاتی همچون شبکه حقانی هنوز مشی تروریستی خود را حفظ کرده است و گزارش‌های متعدد نیز حاکی از آن است که عوامل برخی عملیات‌های تروریستی در ایران و روسیه در مناطقی تحت تسلط این گروه آموزش دیده‌اند در چنین شرایطی اعزام چهره‌هایی با سابقه فعالیت در شبکه حقانی به عنوان نماینده دیپلماتیک آن هم بدون هماهنگی رسمی به روشنی نشان از اهداف پنهانی دارد که نمی‌توان از کنار آن ساده گذشت.

شائبه‌هایی که درباره ترکیب هیأت طالبان اعزامی به مشهد در رسانه‌های افغانستان منتشر شده نگرانی‌ها را دوچندان می‌کند از انتساب برخی از این افراد به پرونده‌های ضرب و شتم اتباع ایرانی گرفته تا ارتباطشان با تحریکات مذهبی عملیات روانی جاسوسی و حتی تلاش برای سربازگیری در خاک ایران این در حالی است که تنها چندی پیش یکی از همین دیپلمات‌های منصوب طالبان با فریب یک عکاس ایرانی و کشاندن او به داخل کنسولگری افغانستان در مشهد وی را شکنجه کرد و پس از شکایت فرد قربانی از کشور اخراج شد.

نقطه اوج این بی‌پروایی زمانی رقم خورد که همین عناصر طالبان تلاش کردند در محوطه فرودگاه مشهد یکی از اعضای سرشناس اپوزیسیون طالبان قاری عیسی محمدی را با سوءاستفاده از خودروی دیپلماتیک ربوده و به زور به افغانستان بازگردانند اگر هوشیاری هواداران جبهه مقاومت افغانستان و حضور همزمان آنان در محل حادثه نبود چه بسا سرنوشتی مشابه جمال خاشقچی برای این چهره سیاسی رقم می‌خورد.

با تمام این رویدادها سکوت دستگاه دیپلماسی ایران سؤال‌برانگیز و نگران‌کننده است این سکوت ممکن است به شکستن تابوی جسارت‌آمیز طالبان در خاک ایران منجر شده و به صورت غیرمستقیم به اقتدار ملی کشور خدشه وارد کند در شرایطی که هنوز هیچ امتیاز ملموسی از جمله حقابه هیرمند و هریرود دریافت نشده چگونه واگذاری کنسولگری‌ها و سفارت افغانستان به طالبان صورت می‌گیرد
.
در حالی‌ که طالبان آشکارا در حال خرید زمان برای تکمیل سازه‌های انحرافی آب در مرزهای شرقی هستند تا کوچک‌ترین سهمی از آب به خاک ایران نرسد و امنیت آبی و غذایی شرق کشور را با تهدید جدی مواجه کنند چرا برخی جریان‌ها در داخل کشور چنان رفتار می‌کنند که گویی در پی معاشقه سیاسی با طالبان و چشم‌پوشی از تضییع منافع ملی هستند.

امروز بیش از هر زمان دیگر لزوم بازنگری جدی در نحوه تعامل با این گروه و بازتعریف سیاست‌های منطقه‌ای و امنیتی جمهوری اسلامی ایران احساس می‌شود پیش از آنکه بی‌توجهی به هزینه‌ای جبران‌ناپذیر برای امنیت و غرور ملی بدل شود.

 

انتهای خبر/